داستان سیسمونی
همونجور که حدس میزدیم دایی محسن بدقولی کرد و معلوم نیست که کی وسایل شمارو آماده کنه. ...
نویسنده :
مه لقا
17:12
برای تو
برای تو پسرم که نیومده چنان انقلابی یه پا کردی در وجودم که خود باور ندارم مهلقا بودنم را. قوی تر از همیشه به دور از تمام کینه ها فقط به تو و زندگی با پدرت فکر میکنم. شادانم از وجودت در بطنم,زیباترین حسه وقتی با ضربه هات وجودت را ثابت میکنی به مادرت. من مادر توام جان دل و تو یاور مادر. یار مادر زیباترین لحظه هارو برات میسازم.
نویسنده :
مه لقا
17:06
تولد مامان
پسر قشنکم دیروز تولد مامان بو و شب هم مهمون داشتیم.با وجود تو خیلی خوب بود و خوش گذشت.خوشحال بودم از بودنت عزیز دل مامان. کلی هم همکاری کردی با مامان اصلا اذیت نکردی. کلا که عشق مامانی و اذیت نمیکنی مامانو. دوست دارم پسسسسسرم. تا زه یه کادو هم واسه تو آورده بودن عشق مامان ...
نویسنده :
مه لقا
17:42
فول دایی محسن
راستی مامانی قشنگم اگه دایی محسن بدقولی نکنه مامان منیژه وسایل شمارو که همه را با عشق خریده شنبه میاره. هووووووورااااااااااااااااااا ...
نویسنده :
مه لقا
17:41
اینروزها
پسر قشنگ مامان این روزای مامان با کلی دغدغه میگذره. دغدغه ی لحظه ی اومدن شما به دنیا. دغدغه ی تکمیل کردن سیسمونی شما. دغدغه ی تموم کردن پروژه ی دانشگاه. اما اینکه قراره بعدش شما بیای تو بغلم و آرامش بهم بدی از همه چیز باارزش تره. وسایلای شمارو بیشترش را با مامان منیژه خریدیم.کمی اش مونده. عزیز دلم تو باید خیلی قدر مامان منیژه را بدونی,اون برای ما خیلی زحمت کشیده خیلیییییییییییییییییییییی. تو عزیزترین عزیز منی عزیزم. ...
نویسنده :
مه لقا
3:25
یک آغاز
سلام. بعد از آشنا شدن با نی نی سایت و بعد هم دیدن چندتا وبلاگ مامانای جوون منم تصمیم گرفتم یه وبلاگ درست کنم و هم از خودم بگم هم پسرم. پسری که کمتر از دوماه دیگه میاد تو بغل مامانی. امیدوارم ادامه دار باشه کارم. ...
نویسنده :
مه لقا
14:19